مقایسه ماهیت پری در ایران باستان با ماهیت آن در ادبیات فارسی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور

چکیده

ماهیت پری در منابع و مراجع فارسی، مبهم و درهم‌آمیخته‌است. یونانیان، ایرانیان دورة باستان و ایرانیان بعد از اسلام، هرکدام باورهای خاصی در باب پری داشته‌اند. تداخل این باورها، سبب ابهام ماهیت و مدلول پری در اذهان گردیده‌است. هدف این نوشتار، به‌دست‌دادن تصویری روشن از ماهیت پری است که به درک و فهم بیشتر و صحیح‌تر از متون ادبی و دینی و تاریخی کمک‌خواهد‌کرد. برای این کار، مدلول این واژه از قدیم‌ترین ایام تا دورة جدید، در منابع مربوط مورد مطالعه قرار‌گرفته و مدلول و ماهیت آن در دورة باستان و مدلول و ماهیت و معانی حقیقی و مجازی آن در ادبیات فارسی، نشان ‌داده‌شده است. بر این اساس، «پری» در دورة باستان، موجودی اهریمنی، شرور و دشمن روشنان و مزدیسنان بوده و انواعی داشته‌است. از دورة باستان و میانه که به ادبیات فارسی رسیده، از موجودی شرور و منفی به موجودی مثبت و نیکوکار تغییر ماهیت داده­است. «پری» در ادبیات فارسی، عمدتاً بر «جنّ مسلمان» اطلاق‌ شده که موجودی مؤمن و نیکوکار است. می‌توان گفت که پری، تنها واژة بدبختی است که خوشبخت شده‌است، چراکه از تاریکی به روشنایی، از زشتی به زیبایی، از بدکرداری به نیکوکرداری و از یاوری اهریمن به پیروی از یزدان رسیده‌است. نتیجه اینکه هم آموزه ­های اسلامی مثبت­گرا بوده و هم زبان فارسی، ظرفیت مناسبی را برای گنجاندن اندیشه ­­ها و تصورات نو در قالب واژه ­های اصیل خود داشته­است.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

A Comparison of the Nature of ''Pari'' in Ancient Iran with its Nature in Persian Literature

نویسنده [English]

  • loghman ahmoudpoor
Assistant Professor of Persian Language and Literature, Payame Noor University
چکیده [English]

 
The nature of ''Pari'' in Persian reference sources is vague and complicated. The Greeks, the ancient Iranians, and the post-Islam Iranians had their own special beliefs about Pari. The interference of these beliefs has led to the ambiguity of its nature and signified in the minds of many. This study aims at giving a clear image of the nature of Pari, helping a better and a more accurate understanding and comprehension of literary, religious, and historical texts. For this purpose, the signified of this word, from the oldest times to the present, has been studied in relevant sources; its referent and nature in ancient times; and its referent, nature, literal meaning, and figurative meaning in Persian literature has been represented. With this in mind, In ancient times, Pari was an evil, foul creature and an enemy of Roshanan (the stars) and Mazdisnan (Zoroastrians), which had many types. Reaching the Persian literature from the ancient and medieval times, Pari changed its nature from an evil, negative creature to a righteous, positive creature. In Persian literature, Pari is mostly referred to as ''the Muslim jinn'', a devout, righteous creature. It can be said that ''Pari'' is the only misfortunate word which has found luck, as it has reached light from darkness, beauty from ugliness, right-doing from wrong-doing, and obedience to God from helping the devil. The result is that Islamic teachings have been positivist, and the Persian language has had a proper capacity for the inclusion of new concepts and ideas in the form of its original words.                                                                       
 

کلیدواژه‌ها [English]

  • Avesta
  • Pahlavi texts
  • Persian literature
  • Nature
  • Pari
  • Jinn
1-  قرآن کریم.
2-  اوستا. ( 1382 ). گزارش و پژوهش جلیل دوستخواه. چاپ هفتم. تهران: آگاه.
3- اسمیت، ژوئل. (1387). فرهنگ اساطیر یونان و رُم. ترجمۀ شهلا برادران خسروشاهی. چاپ دوم. تهران : فرهنگ معاصر.
4- بندهش. (1385). گزارش فرنبغ دادگی.گزارنده: مهرداد بهار. چاپ سوم. تهران: طوس.
5- بهار، مهرداد. (1386). پژوهشی در اساطیر ایران. چاپ ششم. تهران: آگاه.
6- پورداود، ابراهیم. (1380). فرهنگ ایران باستان. تهران: اساطیر.
7- ثعالبی، ابومنصور. (1424هـ ـ 2003م ). ثمار القلوب فی المضاف و المنسوب. تحقیق محمّد ابوالفضل ابراهیم. الطبعة الاولی. بیروت: المکتبة العصریة.
8- جلالی نائینی، سیّد محمّد‌رضا. (1375). فرهنگ سنسکریت ـ فارسی. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
9- حافظ، خواجه شمس‌الدین محمّد. (1380). دیوان حافظ. از روی نسخة: قزوینی و غنی. به کوشش رضا کاکائی دهکُردی. چاپ سوم. تهران: ققنوس
10- خاقانی شروانی، بدیل‌‌ بن‌ علی. (1378). دیوان خاقانی شروانی. به کوشش: دکتر ضیاء‌الدین سجادی. چاپ ششم. تهران: زوّار.
11- خلف تبریزی، محمّد بن حسین. (1376). برهان قاطع. به اهتمام دکتر محمّد معین. چاپ ششم.  تهران: امیرکبیر.
12- دهخدا، علی­اکبر. (1365). لغت­نامة دهخدا. تهران: مؤسسة لغت­نامة دهخدا.
13- رامپوری، محمّد بن جلال. ( 1375). غیاث اللغات. به کوشش دکتر منصور ثروت. چاپ دوم. تهران: امیرکبیر.
14- سرکاراتی، بهمن. (1393). سایه‌های شکارشده.  چاپ سوم. تهران: طهوری.
15- سعدی، مصلح‌الدین. (1368). بوستان سعدی. تصحیح غلامحسین یوسفی. چاپ سوم. تهران: خوارزمی.
16- سنایی غزنوی، مجدود بن آدم. (1380). دیوان سنایی.  به اهتمام مدرّس رضوی. چاپ پنجم. تهران: سنایی.
17- فردوسی، ابوالقاسم.( 1387). شاهنامه. بر پایة چاپ مسکو. چاپ چهارم. تهران: هرمس.
18- قنّوجی، صدیق بن حسن. (1423هـ ـ 2002م). ابجد العلوم. بیروت: دار ابن حزم.
19- معین، محمّد. (1384). مزدیسنا و ادب پارسی. به کوشش مهدخت معین. چاپ چهارم. تهران: دانشگاه تهران.
20- مولوی، جلال­الدین. (1380). مثنوی معنوی. به کوشش کاظم دزفولیان. چاپ دوم. تهران: طلایه.
 21- مولوی، جلال­الدین. (1386). کلیات شمس. براساس چاپ بدیع­الزمان فروزانفر. چاپ دوم. تهران: هرمس.
22- میبدی، رشید‌الدین. (1389). کشف الاسرار و عدة الابرار. به اهتمام علی­اصغر حکمت. چاپ هشتم. تهران: امیرکبیر.
23- ناصر خسرو قبادیانی. (1378). دیوان اشعار. تصحیح: مینوی ـ محقق. چاپ پنجم. تهران: دانشگاه تهران.
24- نظامی گنجه‌ای، نظام‌الدین الیاس. (1387). خمسة نظامی. براساس چاپ مسکو ـ باکو. چاپ دوم. تهران: هرمس.
25- نیشابوری، محمّد ابن ابی البرکات. (1383). جواهرنامة نظامی. به کوشش ایرج افشار با همکاری محمّدرسول دریاگشت. تهران: میراث مکتوب.
26- ونسنک، ا. ی. (1969). المعجم المفهرس لالفاظ الحدیث النبوی. رتّبه لفیف من المستشرقین. لیدن: مطبعة بریل.