بررسی تطبیقی خرد در "شاهنامه" و "الأدب الصغیر و الأدب الکبیر"

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشگاه قم

2 دانشجو

چکیده

بررسی تطبیقی خرد در «شاهنامه» و «الأدب‌الصغیر ‌و الأدب‌الکبیر»
حسین تک‌تبار فیروزجائی*
علی شمس‌اللهی
چکیده
حکیمان ایران باستان به اندرزهای اخلاقی و مضامینی چون خوش‌اخلاقی، سیاست، زهد، دوستی و بخصوص خرد و‌خردورزی گرایش شدیدی داشتهاند. این اندرزها و مضامین از راه ترجمۀ متونِ پهلوی به عربی به ادبیات عرب راه‌یافت و استقبال مردمان عرب از فرهنگ ایران زمین را درپی‌داشت که اعتراف محققان و اندیشمندان عرب به تأثیر فرهنگِ ایرانیان، گواه بر‌این مطلب می‌باشد. عنصر خرد بعنوان یک اندیشة ایرانی و بعنوان یکی از عناصر پیشبرد حیات بشریت به اوج قلة‌تعالی و انسانیت، در آثار ادیبان مختلف سرتاسر جهان نمودی بس آشکار ‌دارد. از نمونۀ این آثار کتابِ «الأدب‌الصغیر ‌و الأدب الکبیرِ» ابن‌مقفع و کتابِ «شاهنامۀ» حکیم ‌ابوالقاسم‌ فردوسی است که مضامینِ خردی همچون عناصری پویا در هر دو اثر به‌چشم می‌خورد. مشابهتِ مضمون‌» خرد و خردورزی» در این دو اثر بیانگرِ مشترک بودنِ منابعِ مورد استفادة نویسندگان و سیراب شدن از سرچشمه‌هایِ خرد ناب حکیمان ایران باستان است. نگارندگانِ این مقاله برآنند تا با بررسی تطبیقی عناصر مشترکِ خردی در آثار مذکور و بیان شباهت‌هایِ مضمونی واژة خرد، اثبات نمایند که ابن‌مقفع و فردوسی در تألیف اثرشان از منبعی واحد بهره جسته‌اند.
واژه‌های کلیدی: خرد، ابن‌مقفع، فردوسی، شاهنامه، الأدب‌الصغیر ‌و ‌الأدب‌الکبیر

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

A comparative study of wisdom on "The Shahnameh" and "The aladab al-alsaqheer va aladab al-kabeer"

چکیده [English]

Abstract
A comparative study of wisdom on "The Shahnameh" and "The aldab al-alsaqheer va aldab al-kabeer"
Hosein taktabar firoozjaei ,Ali shamsolahi
Ansient Iranian scholars sages had a strong tendency toward moral advice and themes like good morals, sagacity, asceticism, friendship, in general, wisdom in particular. These themes and advice have found their way in Arabic literature through translating Pahlavi texsts to Arabic. Arabs welcomed the Iranian culture . arab thinkers and scholars all have acknowledged Iranian culture impact. wisdom has had its obvios main festations in the work of literary men (men of letters) all ower the world. Wisdom has always been regarded as one basis element that brings humanity to the peak of invaluabale works are the one by Ibn Muqaffa (ابن‌مقفع ) entitled aladabossaqheer va aladabolkabeer ( الأدب الصغیر والأدب الکبیر) and the one written by Ferdowsi ( ابوالقاسم فردوسی ) entitled shahnameh (شاهنامه ). Wisdom can be seen as a dynamic element in both works. The commonality of the common references the two authors have taken advantage of . it also pohnts to the fact that both authors have quenched theirs,t by the pure wisdom of ancient Iranian sages . the present study aim at comparing and contrasting the common elements of wisdom in this two literary works. The researchers set to investigate the thematic similarities of the word wisdom and prove that ibn Muqaffa and ferdosy have both made use of the same reference.
Key words: Wisdom, Ibn Muqaffa, Ferdowsi, Shahnameh, adab al-alsaqheer va adab al-kabeer

کلیدواژه‌ها [English]

  • Key words: Wisdom
  • Ibn Muqaffa
  • Ferdowsi
  • Shahnameh
  • adab al-alsaqheer va adab al-kabeer