دانشگاه شهید باهنر کرمان
نشریه ادبیات تطبیقی
2008-6512
2821-1006
12
23
2021
02
19
تحلیل روانکاوانۀ اشعار آرمانی سیمین بهبهانی و غادهالسمان بر مبنای نظریه کارن هورنای
1
25
FA
زهرا
آریان زاد
گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد شوشتر، دانشگاه آزاد اسلامی، شوشتر، ایران،
zahra.aryanzad93@gmail.com
فریدون
طهماسبی
گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد شوشتر، دانشگاه آزاد اسلامی، شوشتر، ایران
drftahmasebi@yahoo.com
شبنم
حاتم پور
گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد شوشتر، دانشگاه آزاد اسلامی، شوشتر، ایران
shabnamhatampour@gmail.com
فرزانه
سرخی
گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد شوشتر، دانشگاه آزاد اسلامی، شوشتر، ایران
sorkhifarzane@gmail.com
10.22103/jcl.2021.16891.3193
نقد روانکاوانه برای اوّلین بار توسط زیگموند فروید بنیانگذاری شد. پس از وی شماری از متفکران روانشناس و روانکاو همچون کارن هورنای، کارل گوستاو یونگ، آلفرد آدلر با دیدگاههای روانشناسانۀ خود به مطالعۀ ادبیات پرداختند، بر این اساس نقد روانشناختی پدید آمد. آنها کوشیدند متن ادبی را با نگاهی روانشناسانه بررسی کنند و ضمیر ناخودآگاه و ناهوشیار شاعر یا نویسنده را بر طبق مفاهیم نظری روانشناسی کشف کنند.آرمانشهر دنیایی است که زاییدۀ فکر اخلاقگرای شاعران، هنرمندان، نویسندگان و اندیشمندان و همچنین حاصل بروز احساسات و عواطف آنان نسبت به خود و جامعۀ خود است و از سوی دیگر نشانگر احساس تعهد و رسالت اجتماعی آنان می باشد. اندیشههای آرمانگرایانه که نقطۀ مقابل رئالیسم است، نخستین بار توسط افلاطون مطرح شد. این اندیشهها، دفاعی در برابر سختیهای روزگار، رنجها و مرارتهایی بود که بشر متحمل شده است. در این پژوهش اشعار آرمانی سیمین بهبهانی و غادهالسمان با توجّه به نظریۀ کارن هورنای مورد بررسی قرار گرفته است. بررسیها نشان میدهد که هر دو شاعر اشعار آرمانی را دست مایۀ مطلوبی برای بیان انزواطلبی خویش که از شیوههای دفاعی در نظریۀ اضطراب اساسی کارن هورنای است، قرار دادهاند.
تحلیل روانکاوانه,آرمانگرایی,کارن هورنای,سیمین بهبهانی و غادهالسمان
https://jcl.uk.ac.ir/article_2801.html
https://jcl.uk.ac.ir/article_2801_7a1d50236bbb0bf87c7c7975a9e2aee1.pdf
دانشگاه شهید باهنر کرمان
نشریه ادبیات تطبیقی
2008-6512
2821-1006
12
23
2021
02
19
بررسی ویژگیهای شعری شاملو و نزار قبانی با تکیه بر نظریۀ زبانشناسی قطبهای استعاری و مجازی یاکوبسن
27
56
FA
سمیه
آقابابائی
استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
somayyehaghababaee@yahoo.com
زهره
قربانی مادوانی
استادیار زبان و ادبیات عربی دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
zghorbani@atu.ac.ir
10.22103/jcl.2021.16120.3105
آنچه در این مقاله مورد بررسی قرار میگیرد نحوة انتخاب و ترکیب بر روی «محور جانشینی» و «محور همنشینی» در شعر دو شاعر معاصر فارسی «شاملو» و شاعر عرب «نزار قبانی» است تا از منظر زبانشناسی، شیوهی زیباییآفرینی این دو شاعر بررسی و مقایسه شود. در راستای این هدفْ به تبیین بررسی ادبیات از دیدگاه زبانشناسی پرداخته و دفتر «آیدا در آینه» از شعر شاملو و «بلقیس» از شعر نزار قبانی را بررسی کردهایم. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که شاملو شعر خود را به گونهای نوشته کرده است که درک هر بیت در گرو اندیشیدن خواننده و دستیابی وی به انتخابهای شاعر از روی محور جانشینی است درحالیکه مخاطب در اشعار قبانی غالباً با ترکیبهای شاعر بر روی محور همنشینی روبهرو است و همین عامل سبب درک آسان اشعار و مفاهیم آن شده است. در نهایت گرایش شاملو به سمت فرایند انتخاب بر روی محور جانشینی، سبب ایجاد فضای خاصی چون ایجاد معانی ضمنی در ابیات، پیچیدگی، ابهام، دوری مدلول و مصداق از یکدیگر و گرایش قبانی به سمت فرایند ترکیب سبب توضیح ابیات، نزدیکی مدلول و مصداق و درک آسان ابیات شده است.
قطب استعاری,قطب مجازی,نقشهای زبان,رومن یاکوبسن,شاملو,نزار قبانی
https://jcl.uk.ac.ir/article_2802.html
https://jcl.uk.ac.ir/article_2802_29f65c43ad16da55d27ac47ac9abd650.pdf
دانشگاه شهید باهنر کرمان
نشریه ادبیات تطبیقی
2008-6512
2821-1006
12
23
2021
02
19
بازخوانیِ چهارده سخن از تذکرة الأولیاء عطار با تکیه بر منابع عربی آن
57
77
FA
محسن
پورمختار
استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه ولیعصر(عج) رفسنجان، ایران.
m.poormokhtar@gmail.com
10.22103/jcl.2021.16384.3139
عطّار نیشابوری در تألیف تذکرة الأولیاء، بیشتر از منابع عربی بهره برده است. بنابراین برای تصحیح و فهمِ بهتر این کتاب، توجّه به منابع عربی آن بسیار لازم است. در این پژوهش با تکیه بر عالمانه ترین تصحیحی که از تذکرة الأولیاء به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی انجام گرفته است، به تحقیق در منابع عربی چهارده سخن از این کتاب پرداخته شده است. در این راستا دگرسانیهای متن تذکره با اصلِ عربی اقوال، تبیین و درباب روایتِ صحیح بحث شده است. این دگرسانیها یا حاصل بدخوانی/ فهم نادرست عطّار از منابع عربی هستند و یا اینکه اشکال به منابع مورد استفاده او و یا کاتبان نسخههای تذکره برمیگردد. روش کلی پژوهش حاضر، جستجو و تطبیق اقوال تذکرة الأولیاء در منابع عربی متقدّم بر عطّار و کشف موارد اختلاف روایت تذکره و منابع عربی بوده است. در بررسی اقوالی که در تذکرة الأولیاء تصحیف شدهاند، نخست مورد اشکال مشخص شده و سپس با توجّه به منبع/منابعِ عربی مورد استفاده عطار درباره وجه صحیح بحث شده است. علاوه بر این در بیشترموارد، درباره اینکه از بین منابعی که محتملاً مورد استفاده عطار بودهاند، کدامیک را باید منبع اصلی دانست، نیز استدلال شده است. در یک مورد نیز به بحث درباره معنای اصطلاحیِ واژهای در یکی از اقوال تذکره پرداخته شده است. نکتهای که بر آن تأکید میشود آن است که اشتباهات عطّار یا منابع او به هیچوجه به معنی اشتباه مصحّحِ معتبرترین چاپ تذکره نمیباشد بلکه موارد یافت شده را میتوان به عنوان تعلیقاتی بر چهارده قول تذکرة الأولیاء محسوب داشت.
تذکرة الأولیاء,عطّار نیشابوری,منابع عربی,تصوّف
https://jcl.uk.ac.ir/article_2804.html
https://jcl.uk.ac.ir/article_2804_139018ed55bed6e1f2847937c29a351a.pdf
دانشگاه شهید باهنر کرمان
نشریه ادبیات تطبیقی
2008-6512
2821-1006
12
23
2021
02
19
بررسی تطبیقی اشعار سهراب سپهری و پل ورلن از منظر امپرسیونیسم
79
106
FA
زهرا
خاتمی کاشانی
0000-0001-5037-1182
استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد نراق، نراق، ایران.
z.khatami1@gmail.com
10.22103/jcl.2021.15905.3080
مکتب امپرسیونیسم که زیرمجموعۀ مدرنیسم است، تنها یک سبک نقاشی نیست بلکه رویکردی نوین به زندگی دارد که تداعیگر آراء فلاسفۀ پدیدارشناس اواخر قرن نوزدهم است. هنرمندان مکتب امپرسیونیسم با زیرساخت فلسفی پدیدارشناسانه اغلب تجربه را به صورت تجربۀ فردی بازنمایی میکنند. این تجربۀ فردی نه تنها از شخصیت هنرمند که از سنّتها و باورهای سرزمین او نشأت میگیرد. (بنابراین) بررسی آثار هنری این مکتب از سرزمینهای مختلف میتواند بیانگر شباهتها و تفاوتها در احساس و ادراک مردمان آن سرزمینها باشد. این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی به مقایسۀ جلوههای مکتب امپرسیونیسم در اشعار سپهری و پل ورلن میپردازد. سپهری پیش از شاعری، این مکتب را در نقّاشیهای خود تجربه کرده و پل ورلن در محافل هنری با آن آشنا شده است. تأثیرپذیری از عوامل محیطی چون نور، هوا و رنگ، شعر این دو هنرمند را به فضای نقاشیهای امپرسیونیستی میبرد. ویژگیهایی مانند آشناییزدایی، درک لحظهای زندگی، بازی با رنگ و نور، تصاویر ناتمام، پیوند طبیعت و مدرنیته و ... در شعر این دو شاعر با اندکی تفاوت دیده میشود. این مقایسه، تفاوت نگاه دو شاعر را به جهان، هنر و مکتب امپرسیونیسم نشان میدهد. سپهری این مکتب را دستاویزی قرار داده برای بیان مفاهیم عمیق انسانی در حالی که پل ورلن تنها از نظر ساختار به این مکتب پایبند است. این تفاوت از سویی ریشه در میزان تأثیر تجربۀ نقّاشی امپرسیونیستی در شعر دارد و از سوی دیگر به ذات شرقی این مکتب برمیگردد.
امپرسیونیسم,سهراب سپهری,پل ورلن,شعر,نقّاشی
https://jcl.uk.ac.ir/article_2803.html
https://jcl.uk.ac.ir/article_2803_93bc1213937b88c50791e5dd02ae9a18.pdf
دانشگاه شهید باهنر کرمان
نشریه ادبیات تطبیقی
2008-6512
2821-1006
12
23
2021
02
19
تحلیل و بررسی حضور عناصر شرقی در فرانکنشتاین مری شلی
107
131
FA
نجمه
دری
0000-0001-5417-9411
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
n.dorri@modares.ac.ir
شبنم
امیری
دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.
amirishabnam04@gmail.com
10.22103/jcl.2021.15926.3083
بر اساس اصول بینامتنیت، متون وامدار یکدیگرند و شاهکارهای ادبی جهان صرف نظر از نبوغ و نوآوری به کار گرفته شده توسط نویسنده، از این تأثیرپذیری مصون نخواهند بود. فرانکنشتاین یا پرومته در بند شاهکار مری شلی نویسندۀ انگلیسی در اوایل قرن نوزدهم میلادی است که از جمله رمانهای علمی-تخیلی است و تحت تأثیر ژانر وحشت یا سبک گوتیک نوشته شده است. از مطالعۀ این اثر و و تأمل در احوال نویسندۀ آن رد پای تأثیرپذیری از ادبیات و اندیشههای شرقی هویداست. تکنیک داستان درونهای است و حضور برخی بنمایههای شرقی به نظر میرسد در نتیجۀ آشنایی با آثاری همچون هزارویکشب که ترجمهاش در آن زمان به شدت شهرت داشته و در دسترس بوده، رنگ و بوی شرقی به خود گرفته است. اظهار نظر برخی شخصیتهای رمان همچون ویکتور، هنری کلروال و مخلوق غولآسا و اشارۀ مستقیم به فلسفۀ شرق و زبان فارسی و عربی، همچنین وجود دختری عرب به نام صفیه و شرح زندگی او در خلال رمان، جلوههای دیگری از این تأثیرپذیری را باز می-تاباند. در این پژوهش بر اساس مکتب آمریکایی و با رویکرد تطبیقی به مطالعۀ عناصر شرقی موجود در این رمان ارزشمند پرداختهایم و به شیوۀ توصیفی-تحلیلی حاصل مطالعات کتابخانهای و جستجو در منابع موجود به زبان فارسی و عربی را ارائه نمودیم. نتیجه و حاصل پژوهشهای تطبیقی در ادبیات شرق و غرب و مطالعۀ شاهکارهایی که هرکدام منشأ و مولد آثار متنوع و مبتکرانۀ بسیاری بعد از خود میباشند و تحلیل منابع الهامبخش و مورد اتکای نویسندۀ آنها در شناخت بهتر اینگونه آثار راهگشاست.
مری شلی,ادبیات تطبیقی,ادبیات انگلیسی,فرانکنشتاین,هزارویکشب
https://jcl.uk.ac.ir/article_2805.html
https://jcl.uk.ac.ir/article_2805_f118c2383c6171c8cc6e3fd8cf5bb626.pdf
دانشگاه شهید باهنر کرمان
نشریه ادبیات تطبیقی
2008-6512
2821-1006
12
23
2021
02
19
مطالعه تطبیقی واقع گرایی از دیدگاه والتز و فردوسی
133
154
FA
مهدی
ذوالفقاری
استادیار گروه حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه لرستان، ایران
zolfaghari.m@lu.ac.ir
علی
غلامعلی
استادیار دانشگاه پیام نور تهران، ایران
aligholamalipor@gmail.com
محسن
بیات
استادیار گروه حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه لرستان، ایران
bayat.m@lu.ac.ir
10.22103/jcl.2021.15653.3041
واقع گرایی سیاسی که در مکاتب مختلف فکری نقش قابل توجهی دارد، در علم سیاست به عنوان سیاست قدرت شناخته می شود. واقع گرایان سیاسی که با مورگنتاو آغاز و با کنت والتز به بلوغ کاملی رسید، سیاست را علم کسب، حفظ و افزایش قدرت می دانند و در راستای تحقق مطلوب از ابزارهای متعددی بهره می گیرند. مفاهیم مقوم رئالیسم والتزی عبارتند از ذات پلید انسان، سیاست افزایش قدرت، اجتناب ناپذیر بودن جنگ و ساختار سلسله مراتبی نظام بین الملل. هریک از این مفاهیم رویکردهای هستی شناختی رئالیست ها را به تحولات نظام بین الملل جهت می دهند. با مطالعه و بررسی مفاهیم سیاسی شاهنامه فردوسی، به اشتراک نظری در مفاهیم به کار رفته در رئالیسم و شاهنامه پی می بریم. نگارنده در پژوهش پیش رو با پذیرش چارچوب ذهنی واقع گرایی والتزی و شناسایی مبانی نظری آن، به مطالعه اندیشه سیاسی حکیم توس می پردازد. بر این اساس سؤال اصلی پژوهش عبارت است از اینکه نظریه واقع گرایی والتز تا چه اندازه با اندیشه سیاسی حکیم ابوالقاسم فردوسی قابل انطباق است؟ با توجه به سؤال اصلی پژوهش، این فرضیه مطرح می شود که با توجه به حوادث دوران حیات و نابسامانی اوضاع سیاسی عصر فردوسی، حکیم توس با استفاده از حکایات و افسانه های پیشینیان به بیان دیدگاه نظری سیاسی خود در خصوص ضرورت افزایش قدرت و تأمین امنیت ایران مطابق بامفروضه های اصلی واقع گرایی سیاسی والتز اعتقاد داشته است.
کنت والتز,قدرت,جنگ,امنیت,ساختار نظام بین الملل,شاهنامه فردوسی
https://jcl.uk.ac.ir/article_2806.html
https://jcl.uk.ac.ir/article_2806_712351935b81821c831d87bddfdbc5b7.pdf
دانشگاه شهید باهنر کرمان
نشریه ادبیات تطبیقی
2008-6512
2821-1006
12
23
2021
02
19
بررسی تطبیقی مهمترین مؤلّفههای رمانتیسم در اشعار لویی آراگون و احمد شاملو
155
183
FA
مهدی
رحیمی
استادیار ادبیات تطبیقی، دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار، ایران.
rahimi.clit@gmail.com
ابوالقاسم
رحیمی
استادیار زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار، ایران.
ag.rahimi@hsu.ac.ir
محمد
کیانی دوست
گروه زبان و ادبیات فرانسه، دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار، ایران
mohammad_kianidust@yahoo.com
اعظم
نگاریان
کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه حکیم سبزواری،سبزوار، ایران
negarianazam@yahoo.com
10.22103/jcl.2021.15336.3000
واکاوی مؤلفههای یک مکتب ادبی و تطبیق آن با سرودههای شاعران برجستة جهانی، از زمرة کارآمدترین رویکردهای نقد ادبی در مواجهه با متن است. این گونه از تحلیل متن، در مطالعات تطبیقی، ویژگیهای مشترک تفکر- عاطفة شاعرانه را آشکار میسازد و نحوة مواجهه با عناصر و مؤلفههای یک مکتب را در جغرافیای فرهنگهای متفاوت تبیین میکند. رمانتیسم، یکی از مهمترین مکاتبی است که در گسترة ادبیات جهان، الهامبخش بسیاری از نویسندگان و شاعران بوده و در ادبیات ایران نیز برخوردار از ظرفیت انطباقپذیری بسیاریاست. احمد شاملو، شاخص-ترین سرودهسرای شعر سپید، به لحاظ مضمونی و ساختاری، به گونهای عمیق و شگفت، تحت تأثیر شاعران فرانسوی همچون لوییآراگون قرار داشته و بدینگونه، مؤید مقولة برجستة «مبادلات فرهنگی» در جهان معاصر گردیدهاست. این در حالیاست که آراگون خود عمیقاً تحت تأثیر ادبیات کلاسیک فارسی بودهاست. نگارندگان در پژوهش پیشروی، برآنند که با اتخاذ رویکردی تطبیقی، ضمن بررسی برجستهترین مؤلّفههای مکتب رمانتیسم در اشعار لوییآراگون و احمد شاملو، شباهتها و تفاوتهای معنادار ایندو شاعر را برجسته سازند؛ جستار حاضر، ضمن پرداختن به نمونههای شعری، نقش پر رنگ مبادلات فکری، ادبی و فرهنگی را در جهان معاصر آشکار خواهد نمود و نشان خواهد داد که مؤلفههای فکری- ادبی در روزگار ما اموری فراوطنی- جهانیاند.
ادبیّات تطبیقی,مکتبهای ادبی,رمانتیسم,لویی آراگون,احمدشاملو
https://jcl.uk.ac.ir/article_2807.html
https://jcl.uk.ac.ir/article_2807_07374f1dc080e147d4193b7a82f9457d.pdf
دانشگاه شهید باهنر کرمان
نشریه ادبیات تطبیقی
2008-6512
2821-1006
12
23
2021
02
19
بررسی تحلیلی و تطبیقی بازگشت ادبی ایران و مکتب نئوکلاسیسیم اروپا
185
208
FA
آرام
رحیمیان
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
s_rahimian91@yahoo.com
قدرت الله
طاهری
دانشیارگروهزبانوادبیاتفارسی، دانشکدهادبیاتوعلومانسانی، دانشگاه شهیدبهشتی،تهران،ایران.
ghodrat66@yahoo.com
10.22103/jcl.2021.14811.2942
بررسی تحلیلی و تطبیقی بازگشت ادبی ایران و مکتب نئوکلاسیسیم اروپا<br /> <br /> چکیده<br /> محور اصلی این پژوهش، بحث بازگشت ادبی ایران و مقایسة آن با مکتب نئوکلاسیسیم (Neoclassicism) اروپاست. تتبع شاعران ایرانی از شیوة شاعران سبک خراسانی و عراقی که از نیمة دوم سدۀ دوازدهم آغاز شد و تا اوائل سدۀ چهاردهم ادامه یافت، بازگشت ادبی نامگذاری شد. نئوکلاسیسیم نیز نوعی رویکرد در تاریخ ادب اروپاست که ادیبان تحت تأثیر آثار فاخر کلاسیک یونان و روم به خلق آثار میپردازند. نخستین نشانههای نئوکلاسیسیم در ایتالیا (14م) دیده شد؛ امّا دوران نضج آن در فرانسه (17م) است و تا سدۀ هجدهم میلادی دوران اوج خود را سپری کرد. ازآنجاکه هر دو جنبش ادبی به نوعی بازگشت به گذشته است، برآنیم به این پرسش پاسخ دهیم که چرا بازگشت ادبی ایران به ایجاد سبکی نو مانند مکتب نئوکلاسیسیم منجر نشد. با بررسیهای صورتگرفته در نمونههای شعری بازگشت ادبی و نئوکلاسیک درمییابیم از عوامل مهم در موفقیت یا عدم موفقیت دو جنبش مذکور در نوزایی و خلق آثار متفاوت نسبت به آثار گذشته، تفاوت در موقعیت فکری، فرهنگی و اجتماعی است. شاعران بازگشت ادبی ایران بهدلیل فقدان پشتوانۀ معرفتشناسانۀ قوی، زوال اندیشۀ فلسفی، نبود مراکز ادبی جهتدهنده و رعب و وحشت در برابر هجوم تمدن غرب در نسل پایانی این شاعران در تحول و نوزایی شعر به موفقیت چشمگیری نائل نشدند، امّا نویسندگان دورۀ نئوکلاسیک با بهرهمندی از ساختار نظام اندیشهمند و تغییر در تمام نهادهای مرتبط فرهنگی و اجتماعی به استقلال سبک و نوزایی دستیافتند.<br /> واژههای کلیدی: بازگشت ادبی، نئوکلاسیسیسم، انحطاط ادبی، نوزایی
"بازگشت ادبی"," نئوکلاسیسیسم","انحطاط ادبی","نوزایی"
https://jcl.uk.ac.ir/article_2808.html
https://jcl.uk.ac.ir/article_2808_bbd3fd7e33786a42aa519f57240a95b4.pdf
دانشگاه شهید باهنر کرمان
نشریه ادبیات تطبیقی
2008-6512
2821-1006
12
23
2021
02
19
مطالعۀ تطبیقیِ اقتباسهایِ سینماییِ مرگِ یک فروشنده اثر آرتور میلر
209
225
FA
پویان
رضاپور
زبان و ادبیات انگلیسی، دانشکده زبان های خارجی، پردیس بین المللی کیش، کیش، ایران
pn.rezapour@ut.ac.ir
علی رضا
انوشیروانی
استاد ادبیات تطبیقی و نظریه ادبی دانشگاه شیراز
anushir@shirazu.ac.ir
10.22103/jcl.2021.15708.3046
امروزه مشاهدۀ فیلمهای اقتباس شده از آثار ادبی به شکل چشمگیری افزایش یافته است. یکی از دلایل عمدۀ این پدیده، سرشت دلربای متون دیداری در عصر دیجیتال است. فرآیند تغییر شکل یک متن نوشتاری به متنی دیداری، درهمتنیده و پیچیدهاست و عوامل بسیاری را دربر میگیرد. فرآیند تبدیل و تغییر متن نوشتاری به متنی دیداری را اقتباس میشمارند که خود یکی از زیرشاخههای پژوهش در قلمرو ادبیات تطبیقی است. در این پژوهش سه فیلم اقتباسی بر اساس نمایشنامۀ مرگ یک فروشنده (1949) آرتور میلر (1915- 2005)، نمایشنامه نویس امریکایی، بررسی شدند. این سه اقتباس شامل فیلمهای لزلو بندک (1951)، الکس سگال (1966) و ولکر اشلوندورف (1985) میباشند. اقتباسهای مذکور بر اساس نظریههای جورج بلوستون، رابرت استم، لیندا هاچن، کامیلا الیوت و لوییز جیانتی مورد بررسی قرار گرفتند. نقش کمرنگ زنهای داستان، عملاً در همۀ اقتباسهای مورد مطالعه به حاشیه رانده شده است. همچنین در دو اقتباس اول، میتوان قاطعانه گفت که درونمایۀ شکست رویای آمریکایی به طور زیرکانهای حذف شده، ولی اقتباسِ اشلوندورف این درون مایه را آزادانه به تصویر میکشد.
لزلو بندک,الکس سگال,ولکر اشلوندورف,ادبیات تطبیقی,اقتباس,آرتور میلv
https://jcl.uk.ac.ir/article_2809.html
https://jcl.uk.ac.ir/article_2809_edfb804da41ebc0052cfd6fdc2519186.pdf
دانشگاه شهید باهنر کرمان
نشریه ادبیات تطبیقی
2008-6512
2821-1006
12
23
2021
02
19
بازاندیشی خودنگارههای جنگ زنان ایرانی و آمریکایی از منظر نقد جغرافیایی (ژئوکریتیسیسم): دا و قانون شمارهی دو
225
255
FA
فریده
شهریاری
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات انگلیسی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
shahriari.fa@gmail.com
لیلا
برادران جمیلی
استادیار گروه زبان و ادبیات انگلیسی، واحد بروجرد، دانشگاه آزاد اسلامی، بروجرد، ایران
lbjamili@yahoo.com
10.22103/jcl.2021.15347.3002
در این مقاله با استفاده از رویکرد نقد جغرافیایی که از سوی برتراند وستفال نظریهپرداز فرانسوی معرفی شده است به بررسی دو نمونه از خودنگارهها یا خودزندگینامههای زنانه پرداخته میشود که مشخصاً بر فضای جنگ در دو شهر خرمشهر در ایران و فلوجه در عراق متمرکز هستند. هدف بیان آن است که روایتهای موجود از جنگ، بدون توجه به ابعاد فضامند، فاقد دقت و صحت کافی هستند و نمیتوانند واقعیت جنگ را به درستی بازنمایی کنند. نقد جغرافیایی با تاکید بر ضرورت بهکارگیری سه مولفۀ دیدگاهِ چندکانونی، چندحسی و لایهنگارانه به فضا به مولفان کمک کرده است تا فضای جنگ را در تمامیتش دریابند. این روش در واقع بازنمایی دقیقتری را از فضای جنگ در اختیار میگذارد. با بازخوانی دو اثر یعنی دا روایت زهرا حسینی از جنگ سی و چهار روزۀ خرمشهر و قانون شمارۀ دو هایدی اسکویر کرفت که روایتی است از جنگ آمریکا و عراق در شهر فلوجه نشان داده میشود که چگونه میتوان با نگاهی فضامند/جغرافیایی، دریچۀ جدیدی را به سوی فهم فضای جنگ به طور عام و فضای شهری به طور خاص گشود. نقد جغرافیایی نشان میدهد که خودنگارههای زنان از جنگ صرفاً ملک طلق روایتهای ایدئولوژیک رسمی نیستند و فضای واقعی جنگ را همانگونه که واقعاً بوده است بازنمایی کنند. نقد جغرافیاییِ خودنگارهها واقعیت را از زاویهای دیگر آشکار میسازد.
چندکانونیت,چندحسیت,خودنگارۀ زنانۀ جنگ,فضامندی,نقد جغرافیایی,نگاه لایهنگار
https://jcl.uk.ac.ir/article_2810.html
https://jcl.uk.ac.ir/article_2810_09864080da9dc43f80f929fc2c2a979a.pdf
دانشگاه شهید باهنر کرمان
نشریه ادبیات تطبیقی
2008-6512
2821-1006
12
23
2021
02
19
تطبیق اندیشه های مقاومت و پایداری در شعر خلیل مطران و شفیعی کدکنی
257
280
FA
شکوه
فورجانی زاده
دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده علوم انسانی، واحد نجف آباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجف آباد، اصفهان، ایران
shokooh_forjanizade@yahoo.com
10.22103/jcl.2021.13073.2756
چکیده<br /> شعر مقاومت و پایداری و ادب اعتراض با هدف بیان نگرانی های اجتماعی و انسانی، بخشی از ادبیات است که به منظور روشنگری از اوضاع نامطلوب نسبت به ناهنجاری ها و مشکلات جامعه در ساختار اجتماعی و سیاسی ابراز می شود. خلیل مطران و شفیعی کدکنی دو شاعر توانمند و مشهور ادبیات معاصر عربی و فارسی هستند، که شعر آنها مفاهیم ارزشمند و قابل تأملی در زمینۀ اعتراض و مقاومت با مضامین نارضایتی از جامعه، تلاش برای مبارزه با استبداد، مدح و ستایش آزادی و یادبود آزادی خواهان در بردارد. این پژوهش، به دلیل انعکاس مطالب مشترک در شعر دو شاعر به واکاوی میزان هنرآفرینی شعر آن ها در حوزۀ شعر مقاومت و با تکیه بر روش تطبیقی–توصیفی پرداخته است، تا با بررسی وجوه اشتراک و افتراق خطوط فکری و شعری این دو شاعر بیان نماید، چگونه شرایط یکسان در دو منطقۀ جغرافیایی موجب ظهور و بروز وحدت اندیشۀ دو شاعر گردیده است. داده های مورد استفاده در این پژوهش دیوان خلیل مطران و کتاب آیینه ای برای صداها از شفیعیکدکنی است که با روش نمونه گیری تصادفی با در نظر گرفتن موضوع پژوهش انتخاب شده است. نتیجه حاصل از این بررسی نشان می دهد، با توجه به تفکرات سیاسی یکسان خلاقیت مطران در ادب مقاومت و اعتراض در ایجاد ارتباط میان روایت تاریخی با شرایط روزگار معاصر و ابتکار شفیعی کدکنی در خلق و استفاده از نمادهای سمبلیک در ادب پایداری و اعتراض است.
ادب اعتراض و مقاومت,خلیل مطران,شفیعی کدکنی,ادبیات تطبیقی
https://jcl.uk.ac.ir/article_2811.html
https://jcl.uk.ac.ir/article_2811_53586e0d15b7e43da9fad914e637b382.pdf
دانشگاه شهید باهنر کرمان
نشریه ادبیات تطبیقی
2008-6512
2821-1006
12
23
2021
02
19
بررسی تطبیقی رمانهای خارجالجّسد از عفاف البطاینه و کولی کنار آتش از منیرو روانیپور بر اساس مؤلّفههای فمینیستی
281
309
FA
وهاب
مرادیان
گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مهاباد، مهاباد، ایران.
vahhab.moradian.2020@gmail.com
مصطفی
سبحانی یگانی
گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مهاباد، مهاباد، ایران.
sobhanyegani@gmail.com
اردشیر
صدرالدینی
گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مهاباد، مهاباد، ایران.
ardashir.sadraddini@gmail.com
10.22103/jcl.2021.15062.2969
اندیشههای فمینیستی که دوران معاصر و پس از انقلاب صنعتی از اروپا آغاز شد و در سراسر جهان گسترش پیدا کرد، در حوزۀ ادبیّات نیز، راه یافت و نویسندگان بسیاری فارغ از جنسیّت، به حقوق تضییعشدۀ زنان در جوامع مردسالار پرداختند و دغدغههای زنانه را در سطوح خُرد و کلان بازگو کردند. با توجّه به ریشهدوانیدن باورهای مردسالارنه در جوامع ایرانی و عربی، پرداختن به مسائل زنانه در ادبیّات این کشورها روایی داشتهاست. از این بین، عفاف البطاینه در رمان خارجالجّسد و منیرو روانیپور در رمان کولی کنار آتش، تحت تأثیر باورهای فمینیستی و ساختار مردسالار جوامع خود، با رویکردی انتقادی سعی در تشریح وضعیّت نابسامان زنان و ارائۀ راهکارهایی برای برونرفت این قشر از شرایط موجود داشتهاند. در این تحقیق، با کاربست مبانی فمینیستی و روش توصیفیتحلیلی، دیدگاههای مشابه و غیرمشابه دو نویسنده در رمانهای مذکور با رویکرد تطبیقی (مکتب آمریکایی) بازگو و تبیین شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که دو نویسنده به مسائلی چون: انقیاد کامل جنس زن در برابر مردان؛ ازدواج سنّتی در جوامع شرقی؛ احساس سرشکستگی از مؤنّث بودن؛ سرکوب عشق و عاطفه در جوامع شرقی از ترس قضاوتهای نادرست جامعه؛ ارائۀ چهرهای خشن و منفی از مرد و مساواتطلبی اشاره کردهاند. وجه اصلی تفاوت دیدگاه دو نویسنده، خودباختگی، استحالۀ فرهنگی و شیفتگی افراطی "منی" در رمان خارجالجّسد و رفتار اعتدالی "آینه" در رمان کولی کنار آتش نسبت به تغییرات واقع-شده است.
عفاف البطاینه,خارجالجّسد,منیرو روانیپور,کولی کنار آتش فمنیست زن,جامعه
https://jcl.uk.ac.ir/article_2812.html
https://jcl.uk.ac.ir/article_2812_c081b6df6a0a2ea9e129fa57fca93170.pdf
دانشگاه شهید باهنر کرمان
نشریه ادبیات تطبیقی
2008-6512
2821-1006
12
23
2021
02
19
بررسی تطبیقی مهمترین مؤلفههای رمانتیسم در شعر شاملو و تاگور
311
341
FA
نیلا
نوربلین
دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد یزد، ایران
nnourbalin@gmail.com
محمود
صادق زاده
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلام واحد یزد، ایران
sadeghzadeh@iauyazd.ac.ir
عزیزالله
توکلی کافیآباد
استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد یزد، ایران
a.tavakolli98@gmail.com
10.22103/jcl.2021.16346.3135
تاگور از برجستهترین شخصیتهای ادبی هندی و جهانی به شمار میرود که شهرت اصلی او در شاعری است. شاملو نیز شاعر، نویسنده و مترجم ایرانی است که نمایندۀ اصلی شعر سپید در زبان فارسی به شمار میرود. آثار و اشعار تاگور و شاملو از ابعاد گوناگون ادبی، بهویژه مؤلفهها و ویژگیهای مکتب رمانتیسم قابل تحلیل و بررسی است. هرچند به لحاظ جهان بینی، شرایط مکانی زمانی و زبانی متفاوتند، از نظر بعضیگرایشهای فکری، ادبی و مضامین غنایی وجوه تشابهی دارند. شاملو و تاگور بیشتر از مکتب رمانتیسم متأثر شدهاند. در این جستار به شیوۀ توصیفی، تحلیلی و ارزیابی کمی به بررسی تطبیقی مهمترین مولفههای مکتب رمانتیسم، همچون: طبیعت، تخیل، فردیت، آزادی، سفر، نوستالوژی و عشق در شعر آنان پرداختهشدهاست. بهطورکلی بسامد به کارگیری سه مولفۀ طبیعت، رفتار انسانی و طبیعت و فردیت در اشعارشان همسان است. هردو عاشق طبیعت بودند و از عناصر طبیعت برای خلق تصویرهای تخیلی بهره بردهاند؛ البته شاملو از عنصر خیال بیشتر از تاگور بهرهگرفتهاست. هر دو به عشق معتقد بودند و به جز جنبههای جسمانی معشوق به روح و پاکی او نیز نظر داشتند؛ تاگور بیشتر به عشق عرفانی پرداختهاست. دغدغۀ هر دو آزادی انسانی بود و میکوشیدند، اصلاحاتی را در جامعه ایجاد کنند.هردو زندگی و مرگ را چون سفر دانستهاند.
تاگور,شاملو,رمانتیسم,طبیعت,تخیل,عشق
https://jcl.uk.ac.ir/article_2813.html
https://jcl.uk.ac.ir/article_2813_b724a7f7472382906979716fc245c6da.pdf