ایدۀ جهان هولوگرافیک در قرن بیستم توسط بوهم (1930)، فیزیکدان دانشگاه لندن و پریبرام از دانشگاه استنفورد مطرح شد. مولوی، شاعر متفکّری که همواره راه حلهای تازه برای زندگی بشر داشته، اندیشههایی را مطرح کرده است که بسیاری ازآنها در بستر علم امروز؛ از جمله با این ایدۀ علمی به ظهور رسیده است. همچنین لوبسانگ رامپا یک راهب تبّتی شناخته شده و لاما و پزشک بوده که با تبیین مسائل پیچیدۀ متافیزیکی به زبان ساده در کتابهایش، برای آگاه کردن انسانها تلاش کرده است. در این پژوهش تفکّرات مولانا و رامپا در بستر ایدۀ جهان هولوگرافیک با یکدیگر مقایسه شده تا به این سؤالات پاسخ داده شود که چه اشتراکاتی میان مشاهدات مولوی به عنوان یک عارف مسلمان و لوبسانگ رامپا، عارف غیر مسلمان، وجود دارد و چه ارتباطی بین ایدۀ جهان هولوگرافیک با مشاهدات عرفا دیده میشود؟ نتایج تحقیق بیانگر آن است که وحدت انسان با هستی، اعتقاد به وجود دریای مستتر انرژی ، جهان سایهها ، اصالت اندیشه و عشق در قلمرو فرکانسی مهمترین مشترکات این دو عارف است که آن را تحت تأثیر اندیشۀ شهودی دریافتهاند و ایدۀ جهان هولوگرافیک نیز به عنوان یک ایدۀ علمی و فیزیکی، مشاهدات غیرعلمی و متافیزیکی عرفا را تأیید میکند. چنین به نظر میرسد که با مطالعه و مقایسۀ اندیشه-های عرفای مسلمان و غیر مسلمان میتوان به جنبههای تازهای از واقعیت دستیافت.